یکی از مسایل مهم علوم قرآنی، مساله شناخت سوره های مکی و مدنی است تشخیص آنها به دلایل ذیل ضروری است:
1. شناخت تاریخ و مخصوصا تسلسل آیات و سور و تدریجی بودن نزول آن ها،
ازطریق شناخت سوره های مکی از مدنی است انسان پیوسته در این جست و جوست تا
هر حادثه تاریخی را بشناسد، در چه زمانی و در کجا اتفاق افتاده، عوامل و
اسباب پدیدآورنده آن چه بوده است بدین طریق دانستن سوره ها و آیه های مکی و
تشخیص آن ها از آیه ها و سوره های مدنی از اهمیت به سزایی در فهم تاریخ
تشریعات اسلامی برخوردار است.
2. فهم محتوای آیه در استدلال های فقهی و استنباط احکام نقش اساسی
داردچه بسا آیه ای به ظاهر مشتمل بر حکم شرعی است، ولی چون در مکه نازل شده
و هنگام نزول، هنوز آن حکم تشریع نشده بود، باید یا راه تاویل را پیش گرفت
یا به گونه دیگر تفسیر کرد مثلا مساله تکلیف کافران به فروع احکام شرعی
موردبحث فقهاست و بیش تر فقها، آنان را در حال کفر، مکلف به فروع نمی دانند
و در این زمینه دلایل و روایات فراوانی در اختیار دارند، ولی گروه مخالف
(کسانی که کافران را در حال کفر مکلف به فروع می دانند) به آیه هفت سوره
فصلت تمسک جسته اندآن جاکه مشرکان را به دلیل انجام ندادن فریضه زکات مورد
نکوهش قرارداده است غافل از این که سوره فصلت مکی و فریضه زکات در مدینه
تشریع شده است یعنی هنگام نزول آیه یاد شده، زکات حتی بر مسلمانان هم واجب
نبوده است، پس چگونه مشرکان را مورد عتاب قرار می دهد؟
این آیه دو تاویل دارد:
اول، مقصود از زکات در این جا تنها پرداخت صدقات بوده است که مشرکان
ازآن محرومند، زیرا شرط صحت صدقه قصد قربت است که کافران از انجام آن
عاجزند.
دوم، مقصود محرومیت از ادای زکات است و آن بدان جهت است که کفر مانع آنان شده است و اگر ایمان داشتند، از این فیض محروم نبودند.
[1]
3. در استدلالات کلامی، آیات مورد استناد ـ مخصوصا آیاتی که درباره
فضایل اهل بیت نازل شده ـ بیش تر مدنی است، چون این مباحث در مدینه مطرح
بوده است برخی آن سوره ها یا آیات را مکی دانسته اند که در آن صورت نمی
تواندمدرک استدلال قرار گیرد بنابراین شناخت دقیق مکی و مدنی بودن سوره ها و
آیات یکی از ضروریات علم کلام در مبحث امامت است مثلا برخی تمام سوره دهر
رامکی دانسته اند و گروهی مدنی و بعضی جز آیه «فاصبر لحکم ربک و لا تطع
منهم آثمااو کفورا»
[2]
همه را مدنی دانسته اند دیگران هم از ابتدای سوره تا آیه 22 رامدنی و بقیه
را مکی دانسته اند اختلاف درباره این سوره بسیار است، ولی ما آن راتماما
مدنی می دانیم.
درباره شان نزول آیه های: «یوفون بالنذر و یخافون یوما کان شره
مستطیرا، و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا، انما نطعمکم
لوجه اللّه لا نرید منکم جزا و لا شکورا، انا نخاف من ربنا یوما عبوسا
قمطریرا فوقاهم اللّه شر ذلک الیوم و لقاهم نضره و سرورا، وجزاهم بما صبروا
جنه و حریرا»
[3]
گفته اند که حسنین بیمار شده بودند پیامبرگرامی و گروهی از بزرگان عرب به
عیادت آنان آمدند و به مولی امیرمؤمنان پیش نهاد کردند: چنان چه برای شفای
فرزندانت نذر کنی خداوند شفای عاجل مرحمت خواهد فرمود حضرت این پیش نهاد را
پذیرفت و سه روز روزه نذرکردآن گاه که حسنین شفا یافتند در صدد ادای نذر
برآمد قرص های نانی برای افطارتهیه کرد، روز اول هنگام افطار مسکینی در
خانه را زد و تقاضای کمک کرد حضرت نان های تهیه شده را به او داد روز دوم
نیز یتیمی آمد و نان تهیه شده را دریافت کردروز سوم اسیری آمد و نان ها به
او داده شد. حضرت در این سه روز خود با اندک نان خشک و کمی آب افطار کرد
طبرسی دراین زمینه روایات بسیاری از طرق اهل سنت و اهل بیت عصمت (ع)
گردآورده وتقریبا آن ها را مورد اتفاق اهل تفسیر دانسته است آن گاه برای
اثبات مدنی بودن تمام سوره، روایات ترتیب نزول را ـ که سوره دهر جز سوره
های مدنی به شمار رفته ـ باسندهای معتبر آورده است
[4]
ولی کسانی مانند عبداللّه بن زبیر که مایل نبودنداین فضیلت به اهل بیت (ع)
اختصاص یابد اصرار داشتند که این سوره را کاملا مکی معرفی کنند
[5]
غافل از آن که در مکه اسیری وجود نداشت مجاهد و قتاده ازتابعین تصریح کرده
اند که سوره دهر تماما مدنی است، ولی دیگران تفصیل قایل شده اند
[6] سید قطب، از نویسندگان معاصر به قرینه سیاق، سوره را مکی دانسته است.
[7]
4. بسیاری از مسایل قرآنی، تنها از طریق مکی و مدنی بودن سوره یا آیه
ها، حل وفصل می شود مثلا در مساله نسخ قرآن به قرآن برخی راه افراط پیموده
اند و بیش ازدویست و بیست آیه را منسوخ معرفی کرده اند در صورتی که چنین
عدد بزرگی نمی تواند صحت داشته باشد و با واقعیت سازگار نیست و گروهی راه
تفریط درپیش گرفته اند اصلا قرآن را غیر قابل نسخ می دانند ـ به ویژه نسخ
قرآن به قرآن، زیراشرط تحقق نسخ، تنافی میان دو آیه است که این گونه تنافی
با نفی اختلاف در آیه «ولو کان من عند غیراللّه لوجدوا فیه اختلافا کثیرا»
[8] منافات دارد
[9]
ودسته ای حد وسط را برگزیده و اصل نسخ را پذیرفته اند و در کمیت آیات نسخ
شده اعتدال را رعایت کرده اند از جمله آیاتی که افراطیون آن را منسوخ می
دانند، آیه «فمااستمتعتم به منهن فتوهن اجورهن»
[10]
است که درباره ازدواج موقت نازل شده است، که ناسخ آن را ـ طبق گفته امام
شافعی محمدبن ادریس ـ آیه «والذین هم لفروجهم حافظون، الا علی ازواجهم او
ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین، فمن ابتغی ورا ذلک فاولئک هم العادون»
[11]
دانسته اند. نظر مذکور را به دو دلیل نمی توان پذیرفت: اولا، زنی که با
عقد متعه گرفته می شود زوجه است، گرچه احکام او با زوجه دایمی کمی تفاوت
دارد ثانیا، آیه ای را که ناسخ فرض کرده اند در سوره مؤمنون است که تماما
مکی است و کسی این آیه را استثنا نکرده است در صورتی که معمولا باید ناسخ
پس از منسوخ باشد مطلب فوق را استاد زرقانی نیز یادآور شده است.
[12]
معیار و ملاک تشخیص سوره های مکی و مدنی
طبق آماری که از روایات ترتیب نزول به دست می آید، 86 سوره مکی و 28سوره مدنی است که در این گروه بندی سه معیار وجود دارد:.
1 معیار زمان: بیش تر مفسرین معتقدند که معیار مکی یا مدنی بودن هجرت
پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه است هر سوره ای که پیش از هجرت نازل شده
مکی و هر سوره ای که پس از هجرت نازل شده است مدنی به شمار می رود، خواه
درمدینه نازل شده باشد خواه در سفرها و حتی در مکه در سفر حج یا عمره یا پس
ازفتح، چون پس از هجرت بوده است، مدنی محسوب می شود ملاک هجرت نیزداخل شدن
به مدینه است بنابراین آیاتی که پس از هجرت از مکه و پیش از ورود به
مدینه، در راه بر پیامبر نازل شده است، مکی محسوب می شود مثلا آیه «ان الذی
فرض علیک القرآن لرادک الی معاد»
[13] بر اساس این تعریف و ملاک که پس ازخروج از مکه در راه بر پیامبر نازل شده، مکی است.
2. معیار مکان: هرچه در شهر مکه و پیرامون آن نازل شده مکی است و هرچه
درمدینه و پیرامون آن نازل گردیده مدنی است، خواه پیش از هجرت یا پس از آن
نازل شده باشد پس آن چه در غیر این دو منطقه نازل شده باشد نه مکی است و نه
مدنی در این زمینه جلال الدین سیوطی روایتی آورده است که پیامبر(ص)
فرمودند: «انزل فی ثلاثه امکنه: مکه و المدینه والشام» که طبق گفته ابن
کثیر، مقصود از شام تبوک است.
[14]
3. معیار خطاب: هر سوره ای که در آن، خطاب به مشرکان می باشد مکی و
هرسوره ای که در آن خطاب به مؤمنان می باشد، مدنی است در این زمینه
ازعبداللّه بن مسعود حدیثی آورده اند که گفته است: «هر سوره که (یا ایها
الناس) در آن به کار رفته باشد، مکی است و هر سوره که (یا ایها الذین
آمنوا) در آن به کار رفته باشدمدنی است».
[15]
زیرا در مدینه غلبه با مؤمنان بوده و در مکه با مشرکان البته درسوره های
مدنی مانند سوره بقره، «یا ایها الناس» به کار رفته که کلیت این معیار
راخدشه دار می کند. برای تشخیص سوره های مکی و مدنی، ملاک هایی را مشخص
کرده اند که هریک به تنهایی نمی تواند ملاک جامع و مانعی باشد بلکه این
ملاک ها روی هم رفته تاحدودی تعیین کننده است به طور کلی ملاک ها و علایم
برای تشخیص، عبارت است از: 1) نص و خبر، 2) علایم صوری و ظاهری، 3) علایم
محتوایی و معنوی علامه برهان الدین ابراهیم بن عمربن ابراهیم جعبری (متوفای
732) می گوید: «برای شناخت مکی و مدنی دو راه وجود دارد: سماعی، که از راه
نقل و روایت به دست می آید قیاسی، که از روی ضابطه تشخیص داده می شود» آن
گونه که علقمه بن قیس (متوفای 62) از عبداللّه بن مسعود روایت کرده است:
«هر سوره ای که در آن (یا ایها الناس) آمده باشد یا لفظ (کلا) استعمال شده
باشد یا در ابتدای آن حروف مقطع باشد ـ جز زهراوین (بقره و آل عمران) و نیز
سوره رعد که بنا بر قولی مدنی است ـ یا در آن قصه آدم و ابلیس آمده باشد ـ
جز سوره های طولانی ـ یاسوره ای که در آن سرگذشت انبیای سلف و امت های
گذشته آمده باشد مکی است، و هر سوره ای که در آن از فریضه و تکالیف و حدود
شرعی سخن گفته شده باشد، مدنی است».
[16] برخی خصوصیات دیگری برای شناخت سوره های مکی و مدنی ذکر کرده اندکه عبارت است از:
کوتاهی آیات درون یک سوره و نیز کوتاهی سوره، نوعا مکی بودن آن رامی
رساند و بلندی آیه های یک سوره علاوه بر بلندی سوره نوعا مدنی بودن آن
راثابت می کند.لحن تند و شدید سوره بیش تر با اهل مکه است که اهل عناد و لجاج ومقاومت در
مقابل حق بوده اند، ولی لحن ملایم و خفیف، مدنی بودن سوره رامی رساند که
بیش تر خطاب به مؤمنین است.
بحث درباره اصول معارف و اصل ایمان و دعوت به اسلام از ویژگی های سوره
های مکی است و در سوره های مدنی بیش تر از تفاصیل احکام و بیان شریعت اسلام
سخن گفته شده است.
4. دعوت به پایبند بودن به اخلاق و استقامت در رای و سلامت عقیده و ترک
لجاج و عناد و نیز برخورد تند با عقاید باطل مشرکان و ناچیز شمردن اندیشه
های تهی و بی اساس آنان، از خصایص سوره های مکی به شمار می رود در حالی که
برخورد با اهل کتاب و دعوت آنان به میانه روی در عقاید و افکار و اندیشه ها
و نیزمبارزه با منافقین و ذکر خصایص و صفات آنان از ویژگی های سوره های
مدنی است.
5. غالبا خطاب ها با عنوان «یا ایها الناس» از ویژگی های سور مکی است و
باعنوان «یا ایها الذین آمنوا» از خصایص سور مدنی است. البته این ویژگی ها
هرگز کلیت ندارد، بلکه صرفا درباره برخی از انواع صدق می کند و در صورت
اجتماع چندین خصیصه، اگر موجب علم و یقین شود و نص معارضی در میان نباشد،
قابل اعتماد است، و موجب قوت احتمال و اطمینان می شود در این صورت است که
نتیجه کاربرد فقهی و تاریخی و غیره دارد بنابراین ملاک تشخیص مکی و مدنی،
یا نقل و خبر است که اصطلاحا سماعی می گویند یااجتهاد و شواهد ظاهری و صورت
جمله بندی و داشتن سجع و وزن و کوتاهی آیات و سوره هاست یا شواهد محتوایی
است بدین معنا که شکل بیان اصول عقاید واحکام و برخورد با کفار و منافقین
نشانه مکی و مدنی بودن سوره است.
شبهات وارده درباره مکی و مدنی بودن سوره ها
شبهاتی که در این زمینه وارد شده بیش تر از جانب مستشرقین بوده است که
قرآن را تابع و متاثر از محیط و جو حاکم بر منطقه دانسته اند و به آن چندان
جنبه ثابت الهی نداده اند ولی باید بین تاثر از محیط و همگامی با جو حاکم
برای تاثیرگذاری درمردم فرق قایل شد کسی که می خواهد بر محیط خود تاثیر
بگذارد باید نخست حرکت خود را با آن محیط هم آهنگ سازد و واقعیات محیط را
مورد توجه قراردهد، و هم آهنگ با آن گام بردارد تا بتواند با زبان مردم سخن
گوید و با روش و شیوه متعارف موجود، ایده خود را پیاده کند پس باید وضع
محیط خود را در نظر بگیرد وآن را کاملا بشناسد تا عوامل مؤثر را به شایستگی
به کار اندازد. بنابراین فرق است میان آن که محیط بر وی تاثیر گذارد و او
را دنبال خود بکشد، با آن که او خود را با محیط هم آهنگ سازد تا عوامل مؤثر
در آن را شناخته و بتواندبرآن تاثیر گذارد مثلا اگر فرهنگ حاکم بر جامعه
ای ادبیات محکم و استوار و علاقه و گرایش مردم به شعر و جملات موزون است،
اگر شخص با توجه به چنین گرایشی دعوت خود را اعلام کند و در ضمن با جملات
محکم و کوتاه و موزون پیام های خود را بیان کند رعایت جامعه شناسی محیط را
کرده و هم گام با جو حاکم رسالت خود را بیان داشته است پس آن چه عیب و نقص
است، فرض نخست (تاثیرپذیری از محیط) است ولی فرض دوم (تاثیرگذاری بر محیط و
هم گام با فرهنگ جامعه)کمال و ورزیدگی است که از بهترین راه توانسته است
مرام و آیین خود را پیاده کند. پس از این مقدمه کوتاه به طرح شبهات وارده
می پردازیم:
1. شیوه سوره های مکی، شدت و عنف و پرخاش کردن است در صورتی که شیوه
سوره های مدنی مسالمت آمیز است و این تفاوت بدان جهت بوده است که برخورد
مردم مکه تند و مقاوم و برخورد مردم مدینه مسالمت آمیز و پذیرش واربوده است
لذا قرآن در مقابل این دو حالت متضاد، حالت مشابه به خود گرفته وهمان شیوه
ای را به کار برده است که مردم در برابر آن پیش گرفته اند. در جواب باید
گفت: اولا، تنها سوره های مکی ویژگی وعید و تهدید را ندارد، بلکه در بسیاری
از سوره های مدنی نیز متناسب مخاطبین خود روش شدت و عنف و تهدید به کار
رفته است اگر مخاطبین در مدینه، همانند مخاطبین در مکه، افرادمقاوم و سرسخت
و حق ناپذیر بودند، لحن قرآن با آنان تند و با شدت بوده است، زیرا باید با
هر کس با همان سلاح که به کار می برد مقابله کرد و این از قدرت مندی قرآن
حکایت می کند، نه از ضعف آن در سوره بقره می خوانیم: «الذین یاکلون الربا
لا یقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من الم»
[1]
«یاایهاالذین آمنوا اتقوااللّه و ذروا مابقی من الربا ان کنتم مؤمنین فان
لم تفعلوا فاذنوا بحرب من اللّه و رسوله و ان تبتم فلکم روس اموالکم لا
تظلمون و لا تظلمون»
[2] «فان لم تف علوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة اعدت للکافرین».
[3]
هم چنین شدت لحن آیاتی که در برخورد با منافقین و سرسختان اهل کتاب
درمدینه نازل شده، کمتر از شدت لحن آیاتی که در مکه در برخورد با مشرکین
نازل شده است، نیست و احیانا بسیار شدیدتر است شاید عنیف ترین سوره های
قرآنی سوره برائت باشد که از آخرین سوره های نازل شده در مدینه است و
مخاطبین آن عموم اهل شرک و لجاج و عنادند. در مقابل، در بسیاری از سوره های
مکی، ملایمت و نرمش می بینیم که درموقعیت هایی نازل شده که به شدت نیاز
نبوده است در سوره زمر می خوانیم: «قل یاعبادی الذین اس رفوا علی انفسهم لا
تقنطوا من رحمة اللّه ان اللّه یغفر الذنوب جمیعا انه هوالغفور الرحیم
[4]،
بگو: ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روا داشته اید، ازرحمت خداوند نومید
نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان
است» در سوره حجر می خوانیم: «ولقد اتیناک سبعا من المثانی و القرآن
العظیم، لا تمدن عینیک الی ما متعنا به ازواجا و لا تحزن علیهم و اخفض
جناحک للمؤمنین؛
[5]
و به راستی، ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم (بنابراین) هرگز چشم خود
را به نعمت هایی (مادی) که به گروه هایی از آنان (کفار) دادیم میفکن و
برایشان غمگین مباش و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرو گستر».
در سوره شوری می خوانیم: «فما اوتیتم من شی فمتاع الحیاة الدنیا و ما
عنداللّه خیرو ابقی للذین امنوا و علی ربهم یتوکلون، و الذین یجتنبون کبائر
الا ثم و الفواحش و اذا ماغضبوا هم یغفرون، و الذین استجابوا لربهم و
اقاموا الصلاة وامرهم شوری بینهم و ممارزقناهم ینفقون؛
[6]
آن چه به شما ارزانی شده متاع زودگذر دنیاست و آن چه نزدخداست برای کسانی
که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل می کنند بهتر وپایدارتر است همان
کسانی که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب می ورزند وهنگامی که خشمگین
شوند عفو می کنند و کسانی که دعوت پروردگارشان رااجابت کرده و نماز را برپا
می دارند و کارشان را با مشورت انجام می دهند و از آن چه به آنان روزی
داده ایم انفاق می کنند».
2. کوتاهی آیه ها و سوره های مکی و بلندی آیه ها و سوره های مدنی، دلیل
برتفاوت دو جامعه مکه و مدینه است مردم مکه غالبا بی سواد، فاقد فرهنگ،
خشن و دور از تمدن بودند لذا متناسب با آن محیط، کم گفتن، کوتاه گفتن، موجز
و مختصر ومفید آوردن آیات ضرورت داشت ولی مردم مدینه تا حدودی دارای فرهنگ
و باسواد و آشنا به تمدن بودند و متناسب با آن محیط، به تفصیل سخن گفته
شده است. در جواب باید گفت: اولا، متناسب با محیط سخن گفتن، شیوه سخن دانان
ورزیده و شرط بلاغت است هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد ثانیا، چه
بسیاردر مکه، سوره های بلند نازل شده است، مانند سوره های انعام (165 آیه)،
اعراف (206 آیه)، اسرا (111 آیه)، کهف (110 آیه)، طه (135 آیه)، مریم (98
آیه)، انبیا(112 آیه) و مؤمنون (118 آیه) و نیز در مدینه سوره های کوچک و
کوتاه نازل شده است، مانند سوره نصر و زلزله و بینه.
3. در سوره های مکی از تشریع خبری نیست و هرچه هست در سوره های مدنی
است. وجود برخی احکام در سوره های مکی این نظر را رد می کند آیه های 146 ـ
141سوره انعام در بیان حکم شرعی ثمرات و انعام و حلال و حرام آن هاست آیه
های152 ـ 151 اعمال و اموال محرمه و محلله را مطرح کرده است در سوره اعراف
آیه های 33 ـ 31 درباره حلال، حرام، زینت ها، فواحش و غیره مسائلی ذکرشده
است در سوره اسرا بسیاری از مبادی اخلاق و احکام اولیه اسلام مشروحاآمده
است بنابراین در سوره های مکی احکام بسیاری بیان شده است و ادعای مذکور بی
اساس است.
4. در سوره های مکی برهان و استدلال به چشم نمی خورد، ولی در سوره های
مدنی استدلال به کار رفته است. این ادعا نیز مردود است زیرا در سوره مؤمنون
برای نفی ولد و نفی شریک برای خدا چنین استدلالی آمده است: «مااتخذ اللّه
من ولد و ما کان معه من اله، اذن لذهب کل اله بما خلق و لعلا بعضهم علی بعض
سبحان اللّه عما یصفون».
[7]
در سوره انبیا میفرماید: «لو کان فیهما آلهة الا اللّه لفسدتا فسبحان
اللّه رب العرش عما یصفون، لا یسال عما یفعل و هم یسالون، ام اتخذوا من
دونه آلهة قل هاتوا برهانکم هذا ذکر من معی و ذکرمن قبلی بل اکثرهم لا
یعلمون الحق فهم معرضون».
[8]
در سوره عنکبوت درباره اثبات نبوت آمده: «و ما کنت تتلوا من قبله من
کتاب و لا تخطه بیمینک اذن لارتاب المبطلون بل هو آیات بینات فی صدور الذین
اوتوا العلم و ما یجحد بیاتنا الا الظالمون و قالوا لولا انزل علیه آیات
من ربه قل انما الا یات عنداللّه و انما انا نذیر مبین اولم یکفهم انا
انزلنا علیک الکتاب یتلی علیهم ان فی ذلک لرحمة و ذکری لقوم یؤمنون».
[9]2
در سوره ق درباره قیامت آمده: «و نزلنا من السما ما مبارکا فانبتنا به جنات
و حب الحصید، و النخل باسقات لها طلع نضید، رزقا للعباد و احیینا به بلدة
میتا کذلک الخروج» و «افعیینا بالخلق الاول بل هم فی لبس من خلق جدید».
[1]
در سوره مؤمنون، می فرماید: «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون».
[2]
در سوره جاثیه می فرماید: «ام حسب الذین اجترحواالسیئات ان نجعلهم
کالذین امنوا و عملوا الصالحات سوا محیاهم و مماتهم سا ما یحکمون، و خلق
اللّه السماوات و الا رض بالحق و لتجزی کل نفس بما کسبت و هم لا یظلمون».
[3]
از این قبیل آیات که مشتمل بر انواع مباحث برهانی و خطابی است در
سورهای مکی فراوان است با توجه به اشکالات فوق و جواب های نقضی و حلی که
بیان شد، نمی توان آیات قرآن را متاثر از محیط دانست ولی با توجه به هم وار
ساختن مسیر دعوت و ایجاد زمینه گسترش اسلام، بین سوره های مکی و مدنی
تفاوت هایی وجود دارد هر حرکتی در آغاز با مشکلات فراوانی روبروست که باید
نخست دررفع آن ها کوشید و تلاش شود که راه این حرکت هم وار گردد آن گاه که
مسیر آماده شد، می توان بر گسترش و افزایش جلوه های خود رونق بیش تری داد،
اهداف ومقاصد خود را به طور علنی آشکار نمود و دعوت خود را با بیان شریعت
قرین ساخت بنابراین اسلوب و شیوه بیان و نحوه دعوت در دو حالت یاد شده با
هم تفاوت می کند، و نباید انتظار داشت آن چه را که در آخر گفته می شود، در
آغاز اعلام گردد.
[1]. ر ک: تفسیر طبرسی، ج 9، ص 5 المیزان، ج17، ص 384.
[2]. انسان 76: 24.
[3]. انسان 76: 12 ـ 7.
[4]. ر ک: تفسیر طبرسی، ج10، ص 406 ـ 404 حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ص 315 ـ 229.
[5]. الدرالمنثور، ج6، ص 297.
[6]. ر ک: التمهید، ج1، ص 155 ـ 154.
[7]. فی ظلال القرآن، ج29، ص 215.
[8]. نسا4: 82.
[9]. ابوالقاسم خویی (آیت اللّه)، البیان فی تفسیر القرآن، ص 206.
[10]. نسا4: 24.
[11]. مؤمنون23: 7 ـ 5.
[12]. محمد عبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان، ج1، ص 195.
[13]. قصص 28: 85.
[14]. الاتقان، ج1، ص 23.
[15]. المستدرک، ج3، ص 18 ـ 19.
[16]. البرهان، ج1، ص
[1]. بقره2: 275.
[2]. بقره2: 278 و 279
[3]. بقره2: 24.
[4]. زمر 39: 53.
[5]. حجر 15: 88 ـ 87.
[6].. شوری 42: 38 ـ 36.
[7]. مؤمنون 23: 91.
[8]. انبیا 21: 24 ـ 22.
[9]. عنکبوت 29: 51 ـ
[1]. ق 50: 15 و 11 ـ 9.
[2]. مؤمنون 23: 115.
[3]. جاثیه 45: 22 ـ 21.48189